قصه ها و افسانه ها و باورهای خرافی سینه به سینه از دوران غارنشینی به داستان های آفرینش رسیده و اهریمن زادگان در برابر فرشتگان و آفریده های خداوند صف آرایی کردند. گروهی از موجودات شرور هم که توان نبرد روردررو را نداشتند در تاریکی و سیاهی در کمین انسان نشستند. برای آشنایی بهتر با این موجودات، تعدادی از آنها را دسته بندی های مکانی کرده ایم.
این روزها دیدن خانمهای سیگار بدست در سطح شهرها خیلی تعجب بر انگیز نیست چرا که گویا قبح این کار شکسته شده تا جایی که حتی قلیان به پای ثابت محافل خانوادگی شان تبدیل شده اما یک سوال مطرح است که این افزاد میدانند که این دودها چه برسر خودشان و خانوادههایشان میآورد؟
میراث فكری و نظری گروهی از روشنفكران برجسته آلمانی كه میكوشیدند، یكگونه فلسفی انقلابی از ماركسیسم غربی را كه با عنوان نظریه انتقادی(Critical Theory) شناخته میشد، پدید آورده و بسط دهند، را مكتب فرانكفورت میگویند.
با سلام خدمت خانواده بزرگ به سوی نور.
همانطور که گفته بودم، مطلبی با موضوع تاریخچه مختصر جامعه شناسی را برای سایت ارسال کرده ام. این مطلب، خلاصه سه مقاله انگلیسی است که آنها را ترجمه کردم و پس از مرتب سازی برای شما دوستان ارسال کردم. اگر کمی پراکندگی به چشم می خورد به خاطر همین موضوع چند منبعی بودن است؛ همچنین اگر کمی گنگ به نظر می رسد به دلیل ترجمه من است نه خود متن. متاسفانه اطلاعات مقالات را در جایی ننوشته بودم اما یادم هست که مقاله های معتبر و قوی بودند. این مطلب، دومین مطلب از زنجیره مطالب جامعه شناسی است. از نظر من، واقعا این علم یکی از معدود علومی است که توانسته به لایه های پیچیده رفتار بشر و کارکرد جامعه دست یابد.
با سلام
من تصمیم به ارسال مطالب زنجیره ای جامعه شناختی گرفته ام. البته ابتدا می خواستم تاریخچه این علم را ارسال کنم اما هنوز آماده نشده است. فعلا نظریه فوق العاده زیبا(تاکید می کنم: زیبا) وبلن را درباره تجارت و صنعت ارسال می کنم و در آینده ای نزدیک به ارسال بقیه مطالب جامعه شناختی می پردازم. این نظریه را تقریبا در مطلب برج العرب سوپر کاربر(masoome) نوشته بودم اما در اینجا به صورت دقیق و علمی خواهم آورد. این مطلب عینا از صفحاتی از کتاب مقدس جرج ریتزر( تاکید می کنم: مقدس) با نام مبانی نظریه جامعه شناسی معاصر و ریشه های کلاسیک آن می نویسم. امیدوارم استفاده لازم را ببرید.
دلمشغولی کلی وبلن(جامعه شناس، اقتصاددان و منتقد اجتماعي آمریکایی،1857-1929)در طول زندگی حرفه ایش تضاد میان تجارت و صنعت بود. از نظر وبلن تضادی شدید، در واقع مخالفتی ذاتی، میان آنها وجود داشت. در حالی که رشد صنعت به بازده بیشتر و بیشتر منجر می شود، منافع تجارت خواستار محدود کردن بازده بود تا قیمت ها و بهره را بالا نگه دارد.
آیا با وجود گرفتاریهای شغلی، اقتصادی و دست و پا زدن در زندگی نیمهصنعتی جامعه امروز، اعضای خانواده در حال فاصله گرفتن از یکدیگر هستند؟ امروزه پدرها و مادرها سرشان شلوغ شده و کمتر به فرزندان خود توجه دارند. آیا اینگونه است؟ آیا آنها باید بهجای توجه به موفقیتهای تحصیلی به مسائل عاطفی فرزندانشان اهمیت دهند؟
عواملی وجود دارد که مستعد کننده اعتیاد هستند و میتوان آنها را شایعترین متغیرهای روآوری به استعمال مواد مورد سوء مصرف معرفی کرد که لازم است برای تحقق اهداف اجرای برنامه پیشگیری اولیه ریشهکن شوند.
یکی از عوامل زمینه ساز سوء مصرف مواد مخدر و روان گردان که منشاء ژنتیکی دارد و مستعدکننده محسوب می شود، ولی در برخی افراد به عامل روآوری تبدیل می شود و سوء مصرف مواد مخدر و روان گردان توسط مادر در دوران بارداری و شیردهی که فرزند را معتاد، معلول و در برخی موارد به هلاکت می رساند از موارد دیگر است.
این مطلب به طور خیلی خلاصه به نظرات مارکس می پردازد. به شخصه خیلی علاقه داشتم که خودم کار انتخاب متون و تایپ را انجام می دادم اما به دلیل کمبود وقت، فقط به دو سایت بسنده کردم. به همین دلیل حتما اشکال هایی بر مقاله وارد خواهد بود که با دقت نظر شما رفع خواهد شد. در ضمن، در اولین فرصت، خودم به نظریات جامعه شناسی خواهم پرداخت و مطالب بسیار قوی تری ارائه خواهم نمود.
کارل مارکس 1883-1818
مارکس جامعه شناسی آلمانی بوده است. فیلسوفی یهودی، که بعد به اقتصاد روی آورده و مطرود جامعه آن زمان آلمان واقع شده بود. – مسیحیان یهودیان را طرد می کردند.- غالب جامعه شناسان مارکسیستی یهودی اند. مارکس هیچوقت استاد دانشگاه نبوده است.
مسئله اصلی مارکس طبقه محروم و مستضعف در جامعه است . او فلسفه ایده آلیستی آلمان (هگلی ) را نقد می کند . در آن فلسفه، روح و ذهن نقش کلیدی دارد ولی برای مارکس و هگلیان جوان این مفاهیم وارونه می شوند. هگلیان چپ مثل فوئرباخ بیشتر مارکس را تحت تاثیر قرار می دهد. دیالکتیک ذهنی هگل را وارد جامعه زندگی می کند .
هربرت اسپنسر (1820-1903) از معاصران کنت و اهل انگلستان بود؛ برای او نیز همانند کُنت، شناخت تحولات عظیم عصر خویش اهمیت داشت. اسپنسر معتقد بود، عدم تعادل نظم اجتماعی موجود، جزئی از فراگرد وسیعتر تطور جهان است و عناصر هر جامعه برای بقاء خویش به طور دائم خود را با شرایط متغیّر، وفق می دهند. اصطلاح «تطور» را اولین بار اسپنسر در ادبیات اجتماعی به کار برد. منظور وی این بود که جوامع نیز همانند انواع حیوانات از اشکال ساده به اشکال پیچیده تر تطور می یابند. او جامعه را همانند موجود زنده ای می دید که ساختارهای مختلف آن دارای وابستگی متقابلند و هر یک وظایف و کارکردهایی دارند که برای بقای کل ارگانیسم (جامعه) آنها را انجام می دهند. به نظر وی خصوصیات هر جامعه محصول قوانین طبیعی تطوری است و هر نوع دخالت متفکران، اصلاح طلبان اجتماعی و بخصوص حکومت در چگونگی حرکت جامعه، در فراگرد طبیعی تطور و زیان آور است. آراء اسپنسر، بخشی از آیینی شد که به «داروینیسم اجتماعی» معروف گردید و قابل توجه اینکه اصطلاح «بقاء اصلح» که به اشتباه به داروین نسبت داده شده، اولین بار به وسیله اسپنسر وضع شده است.