1 – بن ماضی به معنای سوم شخص یک مصدر است مانند رفت برای رفتن ، گفت برای گفتن و شنید برای شنیدن ( یا به عبارت دیگر ، بن ماضی عبارتست از مصدر بدون حرف " ن " انتهایی آن )
2 – بن مضارع عبارتست از فعل امر بدون حرف " ب " اول آن مانند بین برای دیدن ( فعل امر می شود ببین و بن مضارع می شود بین ) ، رو برای رفتن ( رفتن ، برو ، رو ) ، بر برای بردن ( بردن ، ببر ، بر ) ، نویس برای نوشتن ( نوشتن ، بنویس ، نویس ) ، گوی برای گفتن ( گفتن ، بگوی ، گوی ) ، جوی برای جوییدن ( جوییدن ، بجوی ، جوی ) و شوی برای شستن ( شستن ، بشوی ، شوی )
اکنون چند ترکیب زیبا از بن ماضی یا بن مضارع را مرور می کنیم :
1 – بن مضارع بعلاوه حرف " الف " ( مانند توانا از مصدر توانستن ، گویا از مصدر گفتن ، جویا از مصدر جُستن ، بینا از مصدر دیدن و شنوا از مصدر شنیدن ) . این ترکیب معنای صفت فاعلی را در خود دارد که به معنای دارا بودن یک صفت به صورت ذاتی است ( مانند بینا که صفت ذاتی کسی است که خیلی خوب می بیند و می توان آن را در ترجمه بصیر عربی به کار برد )
2 – بن مضارع بعلاوه حرف " شین " ( مانند روش از مصدر رفتن ، گویش از مصدر گفتن ، پرسش از مصدر پرسیدن ، نوازش از مصدر نواختن ، جوشش از مصدر جوشیدن ، خورش از مصدر خوردن ، ورزش از مصدر ورزیدن ، سازش از مصدر ساختن )
3 – بن ماضی بعلاوه بن مضارع از یک مصدر مشترک با اتصال آنها توسط حرف " واو " ( مانند رُفت و روب از مصدر رُفتن ، گفت و گوی از مصدر گفتن ) که در مجموع معنای مصدری دارد .
4 – بن ماضی یک مصدر بعلاوه بن ماضی مصدر مخالف با اتصال آنها توسط حرف " واو " ( مانند دید و بازدید ، رفت و آمد ، آمد و شد ، زد و خورد )
5 – بن مضارع بعلاوه پسوند " نده " ( مانند جوینده از مصدر جُستن ، گوینده از مصدر گفتن ، شنونده از مصدر شنیدن ، راننده از مصدر راندن ، برنده از مصدر بردن ، خورنده از مصدر خوردن ، نوازنده از مصدر نواختن ، آینده از مصدر آمدن ، آفریننده از مصدر آفریدن ) . این ترکیب در معنای صفت فاعلی می باشد که باز هم به معنای انجام یک امری به صورت ذاتی توسط یک فرد است . به عنوان مثال ، هر کدام از ما ممکن است اتومبیل رانی کنیم ولی تعداد محدودی را به عنوان " راننده " می شناسیم یا هر کدام عباراتی را بیان می کنیم ولی تعداد محدودی از افراد را به عنوان " گوینده " می دانیم . اصطلاح دیگری که در این زمینه وجود دارد ، صفت فاعلی مرکب است زمانی که همین صفت فاعلی با کلمه ای پیش از آن مطرح شود که در این صورت ، پسوند " نده " نیز از انتهای عبارت حذف می شود مانند قایقران که از ترکیب " راننده " با " قایق " به دست آمده ولی عرف نیست که به صورت " قایقراننده " بیان شود بلکه آن را " قایقران " می خوانیم . مثالهای دیگر عبارتست از فیزیکدان ( فیزیک بعلاوه داننده با حذف پسوند " نده " ) ، ریاضیدان ، کتابخوان ، دلنواز ، فالگیر ، مُشک فشان و عطرافشان . در این حالت به دلیل آن که پسوند " نده " از انتهای ترکیب حذف شده است ، به آن " صفت فاعلی مرکّب مُرَخَّم " ( به معنای زخم خورده ) گویند چرا که اولاً ترکیب حاصله ، معنای صفت فاعلی دارد ، ثانیاً از دو کلمه تشکیل شده است و ثالثاً بخشی از این ترکیب ، زخمی شده است .
6 – بن ماضی بعلاوه حرف " ه " ( مانند خورده از مصدر خوردن ، بُرده از مصدر بردن ، شنیده از مصدر شنیدن ، دیده از مصدر دیدن ، ایستاده از مصدر ایستادن ، خوانده از مصدر خواندن ، بسته از مصدر بستن ) . کلمه حاصله در این حالت ، صفت مفعولی خواهد بود چرا که به معنای مفعول بودن ذاتی می باشد .
7 – بن مضارع بعلاوه حرف " ه " ( مانند خنده از مصدر خندیدن ، گریه از مصدر گریستن ، ) . در اینجا ترکیب حاصله ، همان معنای مصدری را خواهد داشت ( برای مثال ، گریه همان معنای گریستن را دارد و خنده همان معنای خندیدن ) .
8 – بن مضارع بعلاوه پسوند " ان " ( مانند خواهان از مصدر خواستن ، پویان از مصدر پوییدن ، خندان از مصدر خندیدن ، گریان از مصدر گریستن ، افتان از مصدر افتادن ، روان از مصدر رفتن ، دوان از مصدر دویدن ، تابان از مصدر تابیدن ) . ترکیب حاصله در اینجا نیز صفت فاعلی خواهد بود ولی به صورت مرخم بیان نمی شود مانند پای کوبان .
9 – تکرار بن مضارع از یک مصدر با اتصال آنها توسط حرف " الف " ( مانند کشاکش از مصدر کشیدن ) . البته باید دقت داشت که ترکیب مشابه دیگری نیز وجود دارد که از تکرار یک " اسم " ( به جای بن مضارع ) با اتصال آنها توسط حرف " الف " به وجود می آید مانند سراسر ( و به همین علت ، کلمه سرتاسر غلط است ) ، دمادم ، بینابین ، برابر و لبالب .
10 – بن ماضی بعلاوه پسوند " ار " ( مانند گفتار از مصدر گفتن ، رفتار از مصدر رفتن ، جُستار از مصدر جُستن ، دیدار از مصدر دیدن ، کشتار از مصدر کشتن ) . معنای این ترکیب نیز معنای مصدری است ( برای مثال ، گفتار همان گفتن است و دیدار همان دیدن ) .
یافتن ترکیبات مختلف و بازی با کلمات به صورتهای فوق ، یکی از تفریحات بنده در طول حداقل سی سال گذشته بوده است و از میان ترکیبات مختلف حاصل از این بازی ، کلمات و عبارات زیبایی به دست می آید که می تواند گفتار و نوشته ها را زیباتر نماید .