loading...
به سوی نور
ashena بازدید : 506 جمعه 30 خرداد 1393 نظرات (12)

در طول تاریخ ، بشر با دورانهایی مواجه بوده است که به دوران طلایی معروف است . دوران طلایی می تواند مربوط به یک ملت یا یک موضوع خاص باشد . دوران طلایی حکمت و دانش یونان حدوداً از 300 سال پیش از میلاد با ظهور بزرگانی مانند سقراط ، افلاطون ، ارسطو ، ارشمیدس ، اقلیدس و بطلمیوس ، دوران طلایی شعر و ادبیات پارسی در قرون هفتم تا نهم خورشیدی با ظهور شعرای نامداری چون حافظ ، سعدی ، مولوی ، جامی و سلمان ساوجی ، دوران طلایی فیزیک نظری در طول سی سال ابتدای قرن بیستم میلادی و دوران طلایی شعر نو در ایران در اوایل سده خورشیدی معاصر ، از جمله دورانهای طلایی بشر است . در هر یک ، گر چه خارج از این دورانها نیز انسانهای بزرگ و ارزشمندی وجود داشته اند اما تجمع و تعدّد بزرگان ، تشکیل دوران طلایی را داده است . برای مثال ، وجود فردوسی بزرگ خارج از دوران طلایی شعر و ادبیات ایران را می توان ذکر کرد که خود چون تک ستاره ای در آسمان ادبیات این مرز و بوم می درخشد ولی تجمع بزرگانی چون حافظ ، سعدی ، مولوی و ... ، دوران طلایی شعر و ادب پارسی را رقم زده است . در حوزه فیزیک نظری ، هر چند دانشمندانی چون دالتون ، آمپر ، گالیله و نیوتن نیز پیش از دوران طلایی ظهور یافته و تاثیرات شگرفی بر پیشبرد این علم داشته اند ولی تجمع بزرگانی چون اینشتاین ، نیلز بور ، بوهر ، انریکو فرمی ، شرودینگر و هایزنبرگ ، سه دهه طلایی فیزیک نظری را تشکیل داده است . سده نوزدهم میلادی نیز به عنوان عصر طلایی ادبیات فرانسه نامیده می شود . سده نوزدهم میلادی برای فرانسه ، سده پس از انقلاب کبیر است . انقلاب کبیر فرانسه بین سالهای 1789 تا 1799 ( تا روی کار آمدن ناپلئون بناپارت ) رخ داد و این رویداد و حوادث پس از آن ، تاثیر عمده ای روی دیدگاه نویسندگان گذاشت . پایان سلطنت لویی شانزدهم ، درگیری میانه روها ( ژیروندونها ) با تندروها ( ژاکوبنها ) ، دوران معروف به عصر وحشت ، ظهور افرادی مانند روبسپیر و بالاخره به قدرت رسیدن ناپلئون ، جملگی در دو سه دهه اتفاق افتاد و در لایه های زیرین و میان توده مردم ، تاثیرات ضد و نقیضی به همراه داشت . اینها همه باعث احساسات متفاوت و ایجاد و توسعه مکاتب مختلف اندیشه در اوایل و اواسط سده نوزدهم میلادی در این کشور و بلکه بخش مهمی از اروپا شد .  در فرانسه ، هر چند قبل از سده 19 میلادی نیز بزرگانی در عرصه ادبیات و اندیشه ظهور یافتند ( مانند رابله ، ولتر ، راسین و مونتین ) و بعد از آن نیز متفکرینی چون آلبر کامو ( با آثاری چون بیگانه و طاعون ) در سده بیستم میلادی آمدند ولی عصر طلایی ادبیات فرانسه مربوط به سده نوزدهم میلادی است ، جایی که تجمعی از نویسندگان چیره دست و متفکر در این سده ، تحولات شگرفی در ادبیات این کشور و همچنین ادبیات جهان معاصر آن ایجاد کرد . در واقع انقلاب کبیر فرانسه ، تاریخ ادبیات این کشور ( و بخش مهمی از ادبیات جهان ) را به دو بخش اصلی شامل ادبیات پیش از انقلاب کبیر و ادبیات پس از انقلاب کبیر تفکیک کرد . فضای حاکم بر انقلاب کبیر چه از نظر اتفاقات مثبت و چه از نظر تحولات و رویدادهای منفی ، تاثیری عمیق بر ادبیات سده نوزدهم این کشور داشت . بسیاری از بزرگان ادبیات فرانسه در این دوران ، خود شاهد عینی اتفاقات انقلاب کبیر نبوده اند ولی نویسندگانی مانند استاندال ( زاده 1783 و وفات یافته سال 1842 ) شاهد انقلاب و اتفاقات آن بوده و نویسندگانی دیگر مانند اونوره دو بالزاک ( زاده 1799 و وفات یافته 1850 ) پس از اتفاقات انقلاب کبیر به نویسندگی مبادرت ورزیدند . انقلاب کبیر ، خود داستانی جداگانه دارد و یکی از درسهای بزرگ تاریخ تلقی می شود . اتفاقاتی که حین و پس از آن روی داد ، مجموعه ای از بیمها و امیدها ، غمها و شادیها و هزاران اتفاق خوشایند و ناخوشایند را رقم زد که تمامی آنها ، دستمایه نویسندگان بزرگ فرانسه در سده 19 میلادی شد . هر کدام از آنها ، متناسب با برداشت خود از اوضاع اجتماع بویژه وضعیت عامه مردم تهیدست اوایل سده 19 و همچنین نوع نگرش به اتفاقات جاری در کنار برداشت فلسفی خود از زندگی و بشریت ، مسیر جداگانه ای را رفتند و سبک خاصی در نویسندگی پیشه کردند . برخی به ناتورالیسم اجتماعی و برخی به ناتورالیسم عریان روی آوردند ، برخی به زبان طنز و تمسخر پناه برده و برخی نیز به طرق مختلف به تقدیس یا تقبیح لذات مادی و معنوی زندگی پرداختند . در واقع تاثیر انقلاب کبیر ( و البته تاثیر فضای عمومی ادبیات فرانسه در سده های پیشین ) ، مجموعه ای از بازخوردهای بعضاً ضد و نقیض را در فضای ادبیات فرانسه به وجود آورد که ترکیبی عظیم از تنوع آرا و حتی تنوع سبکهای نگارش را موجب شد . برخی به دلیل آشنایی با فقر و فاقه مردم و یاس و ناامیدی حاصل از اتفاقات ناخوشایند ناشی از انقلاب کبیر خصوصاً آثار متفاوت آن میان طبقه اشراف ، طبقه میانی و طبقه فقیر جامعه ، روی به ناتورالیسم بعضاً سخیف آوردند که این گروه شامل طیف گسترده ای از نویسندگان مانند اونوره دو بالزاک و امیل زولا ( که سخت از بالزاک تاثیر پذیرفته بود ) و تا حدی نیز گوستاو فلوبر و گی دو موپاسان است . امیل زولا را شاید بجز آرایه های ادبی و توان فضاسازی داستانهایش ، بتوان یکی از سخیف ترین نویسندگان ادبیات فرانسه و جهان دانست که ناتورالیسم ادبی را به لبه هرزگی و خروج از اخلاقیات کشاند ولی از دیدگاه طرفداران ناتورالیسم ادبی ( خصوصاً طرفداران ناتورالیسم مورد استفاده زولا ) ، وی به دلیل بیان صریح مشکلات جامعه و عدم پرده پوشی معضلاتی مانند فقر ، اختلاف طبقاتی و آثار و پیامدهای آن در زندگی عموم مردم ، یکی از بزرگترین نویسندگان این دوره تلقی می شود . وی در کتابهای نانا ، آسوموار و زمین ، این نوع ناتورالیسم را با تمامی جنبه های صریح آن به تصویر کشیده است . حتی کتاب ژرمینال که در سال 1885 و به عنوان کتابی داستانی در زمینه سوسیالیسم انتشار یافت نیز چنین است . البته دفاع جانانه وی از دریفوس ( که داستانی جداگانه دارد ) و همراه کردن بیش از سیصد نفر از نویسندگان سرشناس آن زمان برای نجات دریفوس از اتهام خیانت ، چهره ای اجتماعی از وی ساخت ولی معتقدان به ادبیات فاخر ، هیچ گاه او را جدی نگرفتند . وی چهار سال قبل از آناتول فرانس به دنیا آمد ولی عمری طولانی نیافت و در سال 1902 و در سن شصت و دو سالگی دنیا را وداع گفت . بالزاک چهل و یک سال قبل از او متولد شد و ده سال پس از او درگذشت و تاثیری عمیق بر ناتورالیسم معاصر فرانسه در سده نوزدهم داشت ولی ادبیات وی هرگز لحن زولا را نداشت و فاخرتر از آن می نمود . وی بانی ناتورالیسم معاصر فرانسه و شخصیت تاثیرگذار بر امیل زولا بود . کتاب کمدی انسانی وی همان لحنی را که با طنز و تمسخر به سرنوشت بشریت می نگرد در بر دارد . کتاب اوژنی گرانده در سال 1833 نگارش یافت که اتفاقات زندگی باباگرانده بویژه جوانی به نام شارل گرانده و خانواده های کروشو و دگراسن را نشان می دهد . کتابهای چرم ساغری ، شوان ها ، زنبق دره و زن سی ساله نیز از نوشته های وی است که سبک ناتورالیسم با ویژگیهایی که ذکر شد ، در کتابهای اخیر مشهود است . همچنین کتاب باباگوریو که در سال 1834 و طی چهل روز نگارش یافت ، به همین سبک می باشد . گوستاو فلوبر نیز از نویسندگان همین سبک و الهام بخش امیل زولا در حوزه ناتورالیسم است . البته آرایه های ادبی وی بسیار زیبا و بدیع بوده ولی شیوه داستانسرایی وی ، به عنوان شیوه ناتورالیسم می باشد . وی از دوستان گی دو موپاسان بوده و کمکهای شایانی به وی داشته است . وی همچنین دارای تحلیلهای عمیق و وسواس شدید در سبک نگارش بوده است که از این جهت ، شیوه تحسین برانگیزی داشته است . گی دو موپاسان نیز با وجود عمر نسبتاً کوتاه ( 43 سال ) ، رمانهای مهمی از جمله یک زندگی ، بل آمی و بولی دوسویف ( که به فارسی به عنوان تپلی منتشر شده است ) را نوشته است و سبک وی نیز متاثر از فلوبر ، ناتورالیسم می باشد . شاید برای تحلیل و ارزیابی دقیق سبک ناتورالیسم ( حتی از نوع سخیف آن ) باید فضای اجتماعی اوایل سده 19 میلادی فرانسه را خصوصاً‌ در میان عامه مردم درک کرد و به سادگی نمی توان در سده بیست و یکم و در محیطی کاملاً متفاوت ، در باره این سبک به قضاوت نشست ولی وجود سبک کلاسیسیسم در این دوره نیز ، خود نشانگر امکان بیان دردها و آلام یک ملت به زبانهای باشکوهتر می باشد ( علاقمند بودم که در مطلب کاربر محترم BOSS در خصوص کلاسیسیسم ، نامی نیز از بزرگان این مکتب در فرانسه بویژه آناتول فرانس برده شود و حتی در مطلبی که کاربر محترم MASOOMEH به نقل از گاردین آورده بودند ، نام این بزرگان ذکر نشده است ) . 

            طیف دیگر نویسندگان این سده در فرانسه ، نویسندگان ادبیات کلاسیک و خصوصاً معتقدان به ادبیات فاخر است . در واقع وجود نویسندگان این دو طیف ( ناتورالیسم و کلاسیک ) ،  این سده را به میدانی برای بیان اعتقادات و سبک نگارش آنها تبدیل کرده است . شاید بیان امیل زولا برای روایت اتفاقات ، یادآور تذکری باشد که در ادبیات خودمان و به بیان پیر هرات آمده است که " جز راست نباید گفت ، هر راست نشاید گفت " ولی ناتورالیسم به خاطر آثار ناخوشایند انقلاب کبیر ، سخت در توده مردم محبوبیت یافت چرا که تنها زبان گفتار آنها برای نمایش عمق مشکلات و آلام آنها ، بیان ناتورالیستی آنهاست . این گروه نیز طیف مختلفی از افراد را در بر می گیرد به طوری که به عنوان مثال ، استاندال ( صاحب سرخ و سیاه و صومعه پارم ) نیز نوعی ناتورالیست محسوب می شد ولی نه با بیانی که امیل زولا در داستانهای خود استفاده می کرد . در مقابل ، ادبیات کلاسیک معتقد است که زبان فاخر و اخلاق گرا ، هیچ گاه به طبقه اشراف و حتی انقلابیون متعصب توجه نداشته و صرفاً حافظ زبان و بیان باشکوه فرانسه و نگاهبان اخلاقیات در جامعه است و توجه نویسندگان این عرصه ( مانند آناتول فرانس ) به آن ، هرگز به معنای گرایش فکری آنها به سمت اشراف یا متعصبین انقلاب کبیر نبوده است ( چنان که خواهیم دید ، داستان خدایان تشنه اند هجمه ای به متعصبین و کتاب آدمک حصیری هجوی بر اشراف است که هر دو توسط آناتول فرانس با بیان فاخر ولی طنزآلود نگارش یافته است ) . البته هر دو گروه ، عمدتاً شرط همینگوی برای نویسندگی را داشتنه اند به طوری که به اعتقاد وی ، شرط نویسندگی ، داشتن دوران کودکی ناشاد است و این ، به دلیل فضای اجتماعی و اقتصادی فرانسه در اواخر سده 18 و اوایل سده نوزده ، محقق شده است . در این دوران ، برخی مانند آندره ژید که کمی متاخرتر از دیگران بوده و زاده سال 1869 می باشد ، به فلسفه عشق به زندگی و شور ناشی از آن پرداخته اند و تلاش کرده اند که خدا را نیز در همین شور زندگی و به عنوان تجلی بخش آن ببینند . وی که جایزه نوبل ادبیات سال 1947 را دریافت کرد ، به دلیل بیماری شدید خود و سفرهای متعدد به افریقا و نوعی بازگشت به زندگی پس از بیماری صعب ، فلسفه ای مبتنی بر هستی و جنبه های پرشور آن را در آثار خود نمایان ساخته است . کتاب مائده های زمینی ( که عمدتاً متاثر از اندیشه های فلسفه نیچه است ) ، کتاب در تنگ و کتاب مائده های تازه ، از جمله آثاری هستند که بیانگر همین اندیشه و تفکر است . وی می گوید خردمندی یعنی این که از هر چیزی به شگفت آیید و این که عظمت باید در نگاهمان باشد و نه آن چیزی که به آن نگاه می کنیم . در این طیف ، آلفونس دوده ( زاده همان سال تولد امیل زولا و وفات یافته پنج سال قبل از او ) با انتشار آثاری مانند نامه های آسیای من ، ژاک و همچنین رمان سافو نیز قرار دارد و رومن رولان نیز با نگرش و سبک خاص خود ، در این گروه قرار دارد . وی زاده 1866 و وفات یافته 1944 است و به دلیل نگارش رمان جان شیفته ، جایزه نوبل ادبیات سال 1915 را دریافت کرد . همچنین کتاب ژان کریستف و کتاب پیامبران هند جدید ( به دلیل ارتباط نزدیک با مهاتما گاندی بزرگ ) از نوشته های وی است که نوع نگارش و دیدگاههای وی ، حاکی از قرار گرفتن وی در گروه اخیر می باشد .    

            فهرست بزرگان اندیشه و ادبیات فرانسه در سده 19 میلادی به همینجا ختم نشده و اسامی فراوانی را می توان به عنوان متفکرین و نویسندگان این سده ذکر کرد ولی قطعاً مهمترین و پرآوازه ترین نویسنده در این سده ، آناتول فرانسوا تیبو مشهور به آناتول فرانس است که به دلیل ادبیات باشکوه و سبک سلیس و روان ظاهری در کنار تفکرات عمیق و دانش بالای خود ، به درستی به عنوان " سلطان ادبیات فرانسه " نامیده شده است . پسر کتاب فروشی به نام فرانسوا که دائم میان کتابهای کتابخانه پدر به گشت و گذار می پرداخت و از بوستان هر کتاب ، خوشه ای می چید . افزون بر آن ، هر گاه پدر با دوستان در محفل خودمانی و پاتوق دوستانه در کتابفروشی خود پذیرای دوستان ادیب و اندیشمند بود و آنجا به مباحثات روزمره و متنوع می پرداختند ، وی نیز به بهانه ای به جمعشان می پیوست و از آن مباحثات نیز حصه ای فراهم می کرد ( همچون جین وبستر نویسنده کتاب بابالنگ دراز که گویند میان کتابها و کتابخانه دایی مادر خود ، مارک تواین ، روزها را سپری می کرد ) . حاصل مطالعات پیوسته ، منظم و پرشور او ، دانش تاریخی و فلسفی عمیق آناتول فرانس بود که در جای جای کتابها و داستانهای او موج می زند به طوری که اگر خواننده با معانی تاریخی و مفهومی کلمات و عبارات وی آشنا نباشد ، برای درک کلیت داستانها و فضای حاکم بر آنها ، با مشکلات جدی مواجه خواهد شد . به عنوان مثال ، در رمان آدمک حصیری می خوانیم : " مسیو برژره درس مربوط به کتاب هشتم آنه ئید را آماده می کرد ... به روح دنیای کهن و اشکال زیبای آن می اندیشید و هوس می کرد که آن کرانه های زرین ، دریاهای فیروزه فام ، کوههای شنجرفی را با چشم خود ببیند و دشت های زیبایی را که زادگاه بازیگران داستانهای کهن است تماشا کند و افسوس می خورد که نمی تواند کرانه ای را که شهر تروا در آنجا بنا شده یا سرزمینهایی را که در داستانهای ویرژیل از آن یاد شده از نزدیک ببیند ... " . این عبارات ( که مستقیماً از ترجمه فارسی آن برداشت شده است ) ، علاوه بر سبک و سیاق فاخر و باشکوه ، نشان از احاطه وی به ادبیات داستانی قدیم و باستان دارد و خواننده باید داستان شهر تروا و همچنین داستانهای ویرژیل بویژه سروده وی با عنوان آنه ئید ( سرنوشت آنه آس ) را بداند تا از معنای دقیق این عبارات آگاهی یابد . به همین دلیل است که در ترجمه داستانهای وی ، مترجم مجبور است به طور مستمر و با استفاده از پاورقیهای متعدد ، به تفسیر یا تعریف عبارات به کار رفته در متون وی بپردازد . به عنوان مثال ، در رمان خدایان تشنه اند ، عباراتی مانند " قدرت انقلاب خواهی " ، " رب النوع باکوس " ، " آشیل " ، " مارشال جردن " ، " اودامیداس " ، " فرنسیسکنها ( پیروان آیین مذهبی سن فرانسوا داسیز ) " ، " اوری پید ( شاعر یونان باستان ) " ، " بارنابیت ( فرقه ای مذهبی ) " و ... نیازمند اطلاع قبلی خواننده از معنای این مفاهیم است چرا که همواره اشاره ای به خصوصیات آنها می کند که باید اصل این خصوصیات به درستی درک شده باشد .    

            آناتول فرانس زاده سال 1844 ( چهار سال پس از امیل زولا ) و در آستانه گذشت 45 سال از انقلاب کبیر فرانسه است . بیان وی از ناملایمات پس از انقلاب کبیر ، تاثیری دیگر بر زبان و ادبیات وی نسبت به افرادی مانند امیل زولا گذاشته است . وی زبانی فاخر و باشکوه و در عین حال همراه با طنز دائمی دارد . وی از متقدمین ادبیات و اندیشه فرانسه از جمله مونتین و رابله ( سده شانزدهم ) ، راسین ( سده هفدهم ) و ولتر ( سده هجدهم ) تاثیر پذیرفته است . وی همچون ولتر با دو احساس متفاوت به طراحی داستانهایش می پردازد که یکی طنز و استهزای بسیاری از مفاهیم و اعتقاداتی است که رنگ کج اندیشی و خام انگاری را پذیرفته اند و دیگری حس ترحم و دلسوزی برای بشریتی که دچار چنین سرنوشتی ( در تمامی اعصار و ملتها ) شده است . آثار او نیز به گونه ای است که اغلب می توان با حذف نامها و اسامی شهرها و جایها ، به طور کمابیش به واقعیاتی ثابت برای ملل محتلف رسید . وی با دقت در احوال بشر خصوصاً پس از اتفاقات و رویدادهایی مانند انقلاب کبیر ، به شدت معتقد به فلسفه ای شبیه به فلسفه اپیکور ( با تکیه بر لذائذ ظاهری و روحی ) بود . به اعتقاد وی ، چون حقیقت دست نیافتنی است و حتی فلاسفه و اندیشمندان ، سعی بیهوده بر شناخت حقایق و واقعیات دارند ، باید به گذران مناسب زندگی در ابعاد ظاهری و روحی پرداخت . در واقع وی از شیوه های رمانتیسم و ناتورالیسم عبور کرد و به کلاسیسیسم پایبند بود . وی تالیفات و نوشته های متعددی در زمینه شعر ، ادبیات و حتی موضوعات سیاسی ( که زمانی به عنوان دلمشغولیهای وی محسوب می شد ) داشت . در حوزه ادبیات داستانی ، بسیار متبحر بود و " باشکوه " می نوشت . از جمله مهمترین داستانهای وی که بیانگر اعتقادات فلسفی و هستی شناسی وی و همچنین شناخت فرانسه معاصر خود بود ، داستانهای ژوسکات و گربه لاغر ، بالتازار ، تائیس ، آدمک حصیری ، عصیان فرشتگان ، خدایان تشنه اند و باغ اپیکور است . داستان اواریست گاملن در خدایان تشنه اند و مسیو برژره در آدمک حصیری ، دو برداشت متفاوت از زندگی انسانهاست . خدایان تشنه اند به رویدادهای ناخوشایند انقلاب اکتبر و حوادث پس از آن می پردازد که اوج خشم و نفرت نویسنده از آنها را در قالب هجو رفتار گاملن نشان می دهد . از طرف دیگر ، آدمک حصیری ، داستانی بسیار آرام و خموش است که گویی وی به یاد محافل دوستانه پدر در کتابفروشی خود ، آن را نگاشته است . محیطی سنگین ، موقر و سرشار از اندیشه و مباحثات طولانی . شخصاً اعتقاد دارم که هر کس می خواهد حس کتاب خوانی و صبر و مداومت خود برای خواندن یک متن داستانی - فلسفی را آزمون کند ، باید بتواند با آرامش و دقت ، یکی دو بار این کتاب را بخواند زیرا هیچ هیجان و حادثه خاصی در آن رخ نمی دهد ولی آرام آرام فضای فکری نویسنده به خواننده القا می شود و در نتیجه ، یک کتاب خوان واقعی باید بتواند با حوصله و تامل ، از این فضای سرد و بی روح گذشته و به معانی ورای عبارات رهسپار شود . وی در سال 1921 جایزه نوبل ادبیات را گرفت و در نهایت در سال 1924 و در سن هشتاد سالگی چشم از جهان فرو بست . سال 2014 در واقع یکصد و هفتادمین سال زادروز و نودمین سال وفات آناتول فرانس است . نویسنده ای که متعلق به دوران طلایی ادبیات فرانسه بود و در میان بزرگانی چون استاندال ، بالزاک ، فلوبر ، زولا ، آلفونس دوده ، گی دو موپاسان ، رومن رولان ، آندره ژید و بسیاری از بزرگان دیگر در عرصه ادبیات فرانسه و بلکه ادبیات جهانی ، لقب بزرگترین نویسنده و " سلطان ادبیات فرانسه " را به پاس احترامی که برای قلم و اخلاق قائل بود و برای تنوع اندیشه و عمق دانش خود ، به همراه داشت به طوری که به گفته یکی از اساتید برجسته فرانسوی ، در شب مرگ وی ، سطح خِرَد و دانایی پایین آمد . به اعتقاد اینجانب ، به دلیل انس و الفت فراوان وی با کتاب و عمق مطالعات وی از اوان کودکی ، اندیشه اش ابتدا زاده کتاب بود و سپس زاینده کتاب . از دانش به اوج رسید و دانش را به اوج رساند و در نهایت ، از اخلاق تعالی یافت و اخلاق را متعالی ساخت . شاید اگر در این دنیای غریب ، باز هم بتوان فضایی چنین مطالعاتی و عمیق ( چنان که او در آن رشد یافت ) باشد ، نویسنده ای چنان نیز باز به بشریت معرفی شود تا بتواند جامع شکوه نوشتاری ، اخلاق در نوشتار و دانش عمیق تاریخی و مفهومی باشد . 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط solmaz در تاریخ 1395/06/27 و 10:19 دقیقه ارسال شده است

سایت خیلی خوبیه تاحالا سایتی ندیده بودم که فقط مطالبش علمی باشه وهیچ چیزدیگه اضافی نداشته باشه.آفرین به شماومدیرتان
این پست، فوق العاده بود چون دانشجوی ادبیات هستم خیلی دنبال مطلبی درباره ادبیات فرانسه،آلبرکامو ودیگر ادبای فرانسه گشتم تااینکه این مطلب رودیدم.بااجازه نویسنده محترم ،کپی کرده وباذکرمنبع در تحقیقم استفاده میکنم.خیلی عالی.خیلی هم متشکر

این نظر توسط neda در تاریخ 1393/04/07 و 14:59 دقیقه ارسال شده است

درود بر شما کاربر محترم
مبحث ادبیات فرانسه برای من خیلی خیلی شیرین و جذاب است و از شما تشکر میکنم و سپاسگزارم و برای این مطلب چیزی به جز این جمله نمیشه گفت:
très bien\"C\'est génial\"

این نظر توسط mohammad در تاریخ 1393/04/07 و 12:26 دقیقه ارسال شده است

Matlabe kheyli khoobi bood.ya ali

این نظر توسط shadi در تاریخ 1393/04/05 و 9:16 دقیقه ارسال شده است

کاربرگرامی جناب ashena:
اگربگویم مطلب شما فوق عالی است،اغراق نکرده ام.زیرا بحث ادبیات فرانسه باآن همه ادیب ومتفکرونویسنده ،ازمباحث تدریسی دردانشگاه هااست ونگارش این مطلب ازسوی شما،نشان ازاحاطه کامل شمابه ادبیات این کشوراست.
همه نویسندگانی که نام بردید ومختصری اززندگی ایشان بیان نمودید،صاحب سبک وکلاسیک هستند(بجززولا که درکشورخودش نیزطرفداران خاصی ندارد)
ازمطلب خوبتان لذت بردم واستفاده کردم
ازشماممنونم

این نظر توسط amir در تاریخ 1393/04/01 و 12:47 دقیقه ارسال شده است

کاربرگرامی جناب آشنا:
مطلب ارسالی،احاوی اطلاعات بسیارخوبی ازمفهوم دوران طلایی وآمارجالب وکاملی ازادبا،نویسندگان،ومتفکران بنام فرانسه بود.
علاقه واشتیاق جنابعالی راتقدیرمینمایم وازشماتشکرمیکنم که اطلاعات بسیارمفیدو ارزنده ای ارائه نمودید.
حتما\"ازاطلاعات ارسالی جنابعالی وزحمتی که کشیدید،نهایت استفاده راخواهیم برد.
ازشمامتشکرم

این نظر توسط هادی در تاریخ 1393/03/31 و 13:31 دقیقه ارسال شده است

نویسنده محترم:
سلام علیکم،استادانه وجامع بود.تشکرمیکنم.
سایت شما سایتی وزین وسراسرعلمی است.

این نظر توسط wind در تاریخ 1393/03/31 و 13:23 دقیقه ارسال شده است

باعرض سلام وتشکرازشما:
ازخواندن این مطلب واقعا\" لذت بردم.متنی عمیق،مستند،روان،جذاب وآگاهی بخش بود.
بنده ازشماتشکرمیکنم که اینقدرخوب وحرفه ای به تشریح دوران طلایی ادبیات فرانسه پرداختید.ادبیات فرانسه ،چون نگینی درخشان برانگشتری ادبیات جهان می درخشد.
بامروری براسامی نویسندگان ومتفکرانی که نام بردید مثل آندره ژید،کامو،آناتول فرانس بزرگ ،که تشریح خوبی ازایشان داشتید و...........عظمت ادبیات فرانسه رایادآوراست.
ازشماتشکرمیکنم وبه شمابرای این مطلبی که خودتان نگارش نمودیدتبریک عرض مینمایم.

این نظر توسط behnam در تاریخ 1393/03/31 و 11:58 دقیقه ارسال شده است

مطلب جالب و کلاسیکی بود. از همه لحاظ واقعا قوی بود. از شما بسیار تشکر می کنم. همانطور که خودتان هم فرمودید انقلاب فرانسه، تک ستاره ای در آسمان تاریخ این کشور و تاریخ جهان است که هنوز هم هر شب درخشش چشم متفکران را اذیت می کند. آنقدر این انقلاب و اتفاقات افتاده در آن مهم هستند که در جامعه شناسی می گوییم: جامعه شناسی، علم مطالعه انقلاب فرانسه است. در بیان عظمت آن فقط می توانم به همین جمله مذکور اشاره کنم.
به نظرم اهمیت این انقلاب، بیشتر ناشی از چندبعدی بودن آن باشد؛ به عبارتی اینکه چندین انقلاب را در خود جای داده است، آن را از دیگر انقلاب ها جدا کرده است.

این نظر توسط Boss در تاریخ 1393/03/31 و 11:23 دقیقه ارسال شده است

با تشکر از کاربر محترم ashena
دوران ادبیات در فرانسه را به زیبایی توضیح داده بودید.متن مقاله تان جذاب و روان بود و از کلمات سخت استفاده نکرده بودید.

همانطور که قبلا عرض کرده بودم..اینگونه مطالب که توسط خود شما و کاربران دیگر ارسال می شود و نویسنده آن خود کاربران محترم هستند، برای سایت ارزش بالایی دارد. زیرا از این مطلب فقط یک نمونه در کل سایت های ایرانی می باشد.



با تشکر مجدد

این نظر توسط farid در تاریخ 1393/03/30 و 16:38 دقیقه ارسال شده است

Kheili jaleb va motafavet
Aali va herfeii boof
\"Sepas \"ashena


کد امنیتی رفرش
1 2 صفحه بعد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 363
  • کل نظرات : 1138
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 32
  • آی پی امروز : 94
  • آی پی دیروز : 79
  • بازدید امروز : 421
  • باردید دیروز : 259
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 1,585
  • بازدید ماه : 4,124
  • بازدید سال : 21,030
  • بازدید کلی : 453,791